Kaguya-sama: Love Is War
Ending S3 - Heart wa Oteage
[کاگویا ساما: فصل 3]
آره! وقتی به سایه تو خیره میشم، مثل یه عروسک نمایشی درخشان میمونی تمام احساساتم فریاد میکشن که دیگه جای شک نیست از افقی که تقدیر میان ما قرار داده گذر میکنن دستشون رو دراز میکنن و قلبت رو تسخیر میکنن روزی که زیر باران قدم زدیم رو به یاد دارم آروم قدم برمیداشتم تا تو بتونی بهم برسی و سرعتمون یکی باشه چترم با صدای دلنواز بارون از آب غوطهور شده بود با هر قطرهای که روی زمین میریخت، قلبم شروع به تپیدن میکرد نور قرمزی که جلومون رو گرفته، تنها چیزیه که میبینم آرزو میکردم که زمان در لحظهی با تو بودن، برام متوقف بشه وجودم لبریز از عشق و قلبم سرشار از درد، واسه همین دیگه آروم و قرار ندارم آره! وقتی که به سایه تو خیره میشم، مثل یه عروسک نمایشی سوسوزنان میمونی در دنیایی که به سرعت درحال پیشرویـه چشمای تو به آرامی به سمت من برمیگردن نمیتونم این احساسات آشفتهای که نسبت به ظرافت ناهنجار تو دارم رو توصیف کنم باید همهشون رو در بر بگیرم، چون دیگه وقت جا زدن نیست و از افقی که تقدیر میان ما قرار داده گذر میکنم، دیگه هیچی جلودارم نیست اینجام که قلبت رو تسخیر کنم
تو خود انیمه که من دیدم ترجمش نبود☹
مرسی که گذاشتی💌